به گزارش ریاح نیوز، در ماههای اخیر، بحث درباره گسترش خشونتهای سیاسی در آمریکا به یکی از موضوعات اصلی رسانهها و اندیشکدهها تبدیل شده است. مؤسسه پژوهشی استیمسون در گزارشی تازه هشدار داده است که تشدید خشونتها، رشد گرایشهای استبدادی و کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی میتواند آمریکا را در آستانه نوعی انقلاب اجتماعی قرار دهد.

خشونت در سایه ترامپ
بهدنبال ترور چارلی کرک، فعال محافظهکار آمریکایی، نگرانیها از افزایش خشونتهای سیاسی شدت گرفته است.
به باور مؤسسه استیمسون، استفاده گسترده از نیروهای نظامی برای کنترل اعتراضات، گسترش نابرابری اقتصادی و کاهش اعتماد به نهادهای دموکراتیک از نشانههای افزایش تمایلات استبدادی در دوران دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ است.
در این گزارش آمده است: «فروپاشی نظم دموکراتیک در آمریکا دیگر غیرقابل تصور نیست، بلکه روزبهروز محتملتر به نظر میرسد.»
نقش افراطگرایان راستگرا
بخش قابل توجهی از خشونتهای سیاسی اخیر در آمریکا به گروهها و جریانهای راستگرای افراطی نسبت داده میشود.
در فاصله سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴، هفت ترور سیاسی در این کشور ثبت شده که بالاترین رقم در چند دهه گذشته است.
تهدیدات علیه قانونگذاران، قضات و مقامات محلی به رکوردهای بیسابقهای رسیده است.
به گفتهی استیمسون، بیش از دوسوم خشونتهای افراطی از سال ۲۰۰۱ تاکنون توسط راستگرایان تندرو انجام شده است.
«گرگهای تنها»؛ افراطگرایی بدون سازمان
یکی از پدیدههای مهم در خشونتهای سیاسی آمریکا، ظهور افرادی است که بدون عضویت در گروهی مشخص، بهطور مستقل اقدام به حمله میکنند.
به این افراد به اصطلاح «گرگهای تنها» گفته میشود.
استیمسون میگوید این افراد به طور معمول از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به ایدئولوژیهای افراطی گرایش پیدا میکنند.
وبسایتهای بازی، کانالهای یوتیوب و شبکههای تندرو در شکلگیری این تفکرات نقش پررنگی دارند و به عادیسازی خشونت کمک میکنند.
استرس ملی در آستانه انتخابات
افزایش خشونت سیاسی بر روحیه عمومی جامعه نیز اثر گذاشته است.
بر اساس نظرسنجی انجمن روانشناسی آمریکا، انتخابات ۲۰۲۴ یکی از مهمترین منابع استرس در زندگی شهروندان بوده و بیش از ۷۰ درصد مردم نگران بروز خشونت در جریان آن بودهاند.
ترس از باختن قدرت
گزارش استیمسون ریشههای اجتماعی این خشونت را در احساس از دست دادن قدرت در میان سفیدپوستان محافظهکار میداند.
به گفته این مؤسسه، بسیاری از مردان سفیدپوست مسیحی احساس میکنند موقعیت فرهنگی و اقتصادی خود را به زنان و اقلیتها واگذار کردهاند.
افزایش نابرابری اقتصادی و کاهش فرصتهای شغلی نیز این احساس را تشدید کرده است و در نتیجه، خشونت به ابزار ابراز خشم اجتماعی تبدیل شده است.
شباهت با دوران پیش از انقلابها
استیمسون در بخش دیگری از گزارش خود با مرور تجربه کشورهایی که شاهد انقلاب یا کودتا بودهاند، تأکید میکند که برخی شرایط در آمریکا مشابه دوران پیش از انقلابهاست، از جمله قطبیشدن سیاسی، نابرابری اقتصادی و تضعیف نهادهای دموکراتیک.
این مؤسسه مینویسد: «در بسیاری از کشورها، انقلابها زمانی آغاز شدند که مردم احساس کردند نظم موجود خود به بخشی از مشکل تبدیل شده است.»
سقوط اعتماد عمومی
اعتماد شهروندان آمریکایی به نهادهای اصلی کشور در پایینترین سطح تاریخی خود قرار دارد.
طبق نظرسنجی مرکز پژوهش پیو، تنها ۲۲ درصد مردم به دولت فدرال اعتماد دارند؛ این رقم در دهه ۱۹۶۰ بیش از ۷۰ درصد بود.
اعتماد به کلیساها، نظام آموزشی و خدمات درمانی نیز به شدت کاهش یافته است.
از نگاه تحلیلگران، این بیاعتمادی گسترده میتواند بستر اصلی بیثباتی اجتماعی باشد.
هشدار درباره نقش ترامپ
در پایان، گزارش استیمسون به نقش سیاستهای ترامپ در تشدید این وضعیت اشاره میکند.
استفاده از ارتش برای کنترل شهرها، تأکید بر مقابله با «دشمن داخلی» و عفو عاملان حمله به کنگره از نظر نویسندگان این گزارش، اقداماتی هستند که مرز میان قانون و خشونت سیاسی را کمرنگ میکنند.
به باور نویسندگان، نادیده گرفتن نشانههای هشداردهنده موجود ممکن است آمریکا را به سوی بحرانی ببرد که برخی از تحلیلگران از آن با عنوان «انقلاب دوم آمریکا» یاد میکنند.
پایان خبر/۱۱



























