به گزارش ریاح نیوز، حضرت آیت الله حسین مظاهری، رئیس حوزه علمیه اصفهان در درس اخلاق خود یکی از عوامل سقوط انسان را تنبلی و بطالت عنوان کرد و به تشریح این موضوع پرداختند که متن کامل بیانات این عالم بزرگوار به این شرح است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
بحث جلسۀ اخلاق، دربارۀ عوامل سقوط بود و جلسۀ گذشته راجع به «تنبلی و بطالت» بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در سقوط انسان مطالبی بیان شد. فهمیدیم که انسان باید فعالیّت شبانهروزی داشته باشد و به اندازۀ احتیاجش استراحت کند. اگر استراحت و خوردن و خوابیدن بیش از اندازه شود و اگر عمر انسان به بطالت بگذرد، این بطالت برای هرکه آمد موجب سقوط اوست.
درس اخلاق؛ عوامل سقوط انسان، عامل دوازدهم: تنبلی و بطالت، جلسۀ دومامام کاظم«سلاماللهعلیه» میفرمایند: مبغوضترینِ بندگان نزد خداوند متعال، افراد تنبل، پرخواب و بیکارند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ»[۱].
اگر تنبلی، بیکاری و پولداری، در کسی جمع شود، مخصوصاً که تجملگرا هم باشد، سقوط او حتمی است. چنین کسی علاوه بر آنکه فاسد است، دیگران را نیز به فساد میکشاند، یعنی مفسد است.
بیان شد که قرآن کریم، در آیات فراوانی از بندگان «ایمان» و «عمل صالح»، میخواهد: «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»[۲]. از نظر قرآن، کسی رستگار میشود که زیربنای شخصیّت او، اعتقاد به اسلام و ایمان باشد و از نظر روبنا، فعّال و آن هم فعالیّت با عمل صالح و شایسته باشد.
هر عمل نیکو و شایستهای که برای آخرت یا دنیا مفید واقع گردد، عمل صالح است و ثواب جهاد را هم دارد. پس آیاتی که بر ایمان و عمل صالح تأکید میورزد، در واقع به انسانها میگوید: اگر میخواهید رستگار شوید، باید کار کنید، فعالیّت داشته باشید و از هیچ کوششی در جهت تأمین دنیا و آخرت فروگذار نکنید.
قرآن کریم در آیهای میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»[۳]؛ یعنی اگر انسان برای دنیا و آخرتش فعّال باشد، حتماً یک حیات طیّب و پاکیزه در همین دنیا دارد. یک زندگی منهای غم و غصه، یک زندگی منهای اختلاف خانوادگی و یک زندگی منهای دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی دارد. و در آخرت هم یک حیات طیّبتر برای او هست. اگر در دنیا اهل نماز شب، نماز اول وقت و روزۀ ماه مبارک رمضان و بالأخره به فکر آخرتش باشد و برای رفاه خودش و برای رفاه زن و بچهاش و برای اینکه احتیاج به دیگران نداشته باشند، فعالیّت کند، به حیات طیّت در دنیا و حیات طیّبتر در آخرت میرسد.
همۀ ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» کار زراعی میکردند که روایات فراوانی در این باب وجود دارد، راوی میگوید: دیدم که امام صادق«سلاماللهعلیه» مشغول زراعت هستند و عرق از سرتا پایشان میریزد. بعد امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند: من به این کار و درآمد آن احتیاج ندارم، اما میخواهم خدا مرا ببیند که کار میکنم و آن هم کار زراعت و کار تولیدی و کسب رزق حلال میکنم.[۴]
همچنین امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» که به امر زراعت احتیاجی نداشتند، یعنی یک نان جو و یک لباس کهنه برای ایشان کافی بود، اما همین امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در وقتی که خانهنشین شدند، بیکار ننشستند؛ بلکه در بیست و پنج سال، بیست و شش مزرعه را آباد کردند. این بیست و شش مزرعه را برای فقرا و مستمندان و برای دیگران وقف کردند. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» شبانهروز کار میکردند.
راوی میگوید: یک شتر و یک بار روی آن شتر بود و امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» دنبال آن حرکت میکردند. شخصی رسید و گفت: یا علی بار شتر چیست؟ حضرت فرمودند: یک نخلستان. حضرت در زمین زراعی خرما میکاشتند و شبها به آبیاری میرفتند و به درختان رسیدگی میکردند و وقتی به درختان آب میدادند پای هر درخت، دو رکعت نماز میخواندند و آن زمین تبدیل به نخلستان میشد.[۵] و آن را برای فقرا و ضعفاء و بیچارگان وقف میکردند. این را مرد میگویند که هم مرد دنیاست و هم مرد آخرت. مرد دنیاست، بخاطر اینکه فعال است و جداً کار میکند و مرد آخرت است، بهخاطر آنکه در دل شب چنین میگوید: «یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ وَ یَبْکِی بُکَاءَ الْحَزِینِ وَ هُوَ یَقُولُ… آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ»[۶]؛ در نخلستان و پای همان درختان خرما مثل مار گزیدهها به خود میپیچید و با گریۀ حزنآلود میگوید: آه از کمی توشه و طولانی بودن مسیر آخرت!
ما باید شباهت به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» داشته باشیم. ما باید شباهت به ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» داشته باشیم.
مراجع تقلید، این رسالهای که برای شما نوشتهاند و به شما دادهاند، زحمات هفتاد هشتاد سالۀ ایشان است. بعضی اوقات روی یک مسئله باید هفت هشت ده ساعت کار بکنند. همین مراجع تقلید در شبانه روز بیش از شانزده ساعت کار فرهنگی دارند تا بتوانند یک رساله بنویسند. همۀ ما باید فعّال باشیم.
امام صادق«سلاماللهعلیه» روزی سراغ یکی از خواص که او را دوست داشتند و او هم به راستی مرد خدا بود را گرفتند. به ایشان گفته شد که فلانی کسب و کار را رها کرده و فقط مشغول عبادت شده است. امام صادق«سلاماللهعلیه» سه مرتبه فرمودند: «عَمَلُ الشَّیْطَان»[۷] ؛ یعنی این کار رحمانی نیست، بلکه کاری شیطانی است.
انسان باید تلاش و کوشش داشته باشد و اگر خود و خانوادهاش محتاج هستند، باید درآمدش را صرف آنها بکند و الا باید صرف دیگران بکند. نمیشود که انسان خودخور باشد. فقرا و مستمندان عیال خدا هستند و عیال انسان هم هستند.
منظور امام صادق«سلاماللهعلیه» این است که مرد خدا باید کار کند و وقت نماز به دنبال نماز و وقت عبادت به دنبال عبادت باشد و نظم در زندگی داشته باشد.
مشهور است که انسان کامل کسی است که ساعات شبانهروز خود را اینگونه تقسیم کند: هشت ساعت مربوط به استراحت، خواب و خورد و خوراکش، هشت ساعت مربوط به کار دنیا و جداً کار دنیا انجام دهد و هشت ساعت مربوط به عبادت و آخرتش باشد.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: مؤمن، ساعات شبانهروز خود را به سه بخش تقسیم میکند: بخشی را برای مناجات با پروردگار خویش، قسمتی را صرف تأمین معاش و کسب و کار و بخشی از وقت خود را برای استفاده از لذّتهای حلال و دلپسند دنیا میگذارد. بعد میفرمایند: «لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ»[۸]؛ سزاوار نیست که برنامۀ روزانۀ انسان عاقل جز در سه چیز باشد: تأمین معاش، گامی در راه معاد و لذّت در غیر حرام.
در واقع هرکدام اینها در کسی نباشد، در انسانیّت لنگ است و انسان اگر فعّال شد، دیگر معنا ندارد که فقیر باشد. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در روایتی میفرمایند: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»[۹]؛ یعنی آن ملّتی که خاک دارد و آب دارد اما فقیر است، لعنت خدا بر این ملت باد.
انسان باید فعّال و اهل کار باشد. جوانهای ما زحمت میکشند، درس میخوانند، امّا بسیاری از آنها هدفشان رسیدن به یک شغل اداری و نشستن پشت میز است. نباید اینطور باشد، بلکه باید درس بخوانند و دانشگاه بروند تا بتوانند قدمی در گسترش تولید بردارند یا با شیوههای علمی و جدید زراعت کنند.
جوانان کشور باید به جایی برسند که بتوانند از زمینهای مستعد، چندین هزار هکتار گندم برداشت کنند. نگویید نمیشود، بلکه دیگران میکنند و میشود. آنها که این روایتها را ندارند و با قرآن سروکار ندارند و تأکید بر عمل صالح را نشنیدهاند، در تولید و در زراعت موفق شدهاند. چرا ما که مسلمان و شیعه هستیم، به تعالیم دینی خودمان عمل نمیکنیم؟
کار تولیدی فوق العاده ثواب دارد و ثواب جبهه دارد، روایتش را الان خواندم که امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: من احتیاج به این کار ندارم، اما میخواهم خدا مرا به این حالت ببیند؛ یعنی این حالت عرق کردن برای کار، پیش امام صادق«سلاماللهعلیه» از خواندن نماز مستحب و از مسجد رفتن خیلی بالاتر بوده است.
مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» در کتاب شریف کافی روایتی را نقل کرده که روایت خوبی است. میفرماید: شخصی وضع مالیش بد بود. زن او گفت: وضع ما بد است و بیشام و بیناهار هستیم؛ البته آبروی خود را حفظ میکردند و کسی هم نمیفهمید. گفت: برو از پیغمبر چیزی درخواست بکن. خانم، این آقای عفیف را که نمیخواست به پیغمبر اکرم رو بزند، فرستاد و مرد خدمت پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» رسید. وقتی نشست، پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: «مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَی أَغْنَاهُ اللَّهُ»؛ هرکه از ما چیزی بخواهد به او میدهیم، اما اگر به راستی استغنا پیشه کند، خدا او را بینیاز میکند. آن مرد چیزی به پیغمبر نگفت و برگشت و قضیه را برای خانمش نقل کرد. همسرش نپذیرفت و به شوهر گفت: کار پیغمبر اکرم تبلیغ است و با تو نبوده و حتماً باید فردا نزد پیامبر بروی و از ایشان چیزی بخواهی. این آقا فردا مجدد خدمت پیامبر رسید و ایشان همان روایت را خواندند و این کار تا سه مرتبه تکرار شد. سپس آن مرد که فرد فهمیدهای بود، دریافت که پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» روایت را برای او خواندهاند. لذا بلند شد و به خانه نرفت و یک تیشه و یک طناب از همسایهاش قرض کرد و رفت در بیابان و یک پشتۀ خار کند و به دوش گرفت و آن پشتۀ خار را فروخت و نانی برای زن و بچهاش تهیه کرد. بعد دید که چقدر لذت دارد که در اثر کار کردن، زن و بچه در رفاه باشند. مدتی این کار را انجام داد تا کم کم توانست یک تیشه و طنابی بخرد و بعد از آن، همواره کار میکرد و مدت دیگری گذشت که توانست دو شتر و یک غلام تهیه بکند و دیگر خارها را به دوش نکشد و بالأخره بینیاز و ثروتمند شد.
یک روز با افتخار خدمت پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» رسید و از کار و وضعیّت خود گزارش داد. پیغمبر به او فرمودند: من که به تو گفتم هرکس از ما سؤال کند، به او عطا میکنیم و هرکه بینیازی جوید، خداوند او را بینیاز خواهد کرد: «مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَی أَغْنَاهُ اللَّهُ»[۱۰]
اگر کسی هزینۀ شبانه روز خودش را داشته باشد و باز هم گدایی بکند، حرام است. انسان اگر آبروی دیگران را ببرد، گناهش در سرحد کفر است و حتی اگر آبروی خود، زن و بچهاش را هم ببرد، گناهش در سر حد کفر است. مگر اینکه سؤال از دیگران در ضرورت و برای رفع نیاز یک شبانهروز باشد.
در روایات آمده است افرادی که گدایی دیگر شغلشان شده است و هزینۀ رفع نیازشان را دارند، در روز قیامت در حالی محشور میشوند که گوشت به صورتشان نیست و با یک وضع بدی و با یک آبروریزی بدی وارد صف محشر میشوند.[۱۱]
اسلام میفرماید: کار کن تا آبرویت حفظ شود. آبرو بالاتر از همه چیز است. چقدر مزه دارد که انسان فعال باشد و پول درآورد، هم برای خود و هم برای دیگران. البته مسئولان و افراد متموّل وظیفه دارند، زمینۀ کار و اشتغال جوانان را فراهم سازند، خود جوانان هم باید سختگیر نباشند و کار را برای رضای خدا شروع کنند تا کم کم به مشاغل بهتری دست یابند.
چقدر خوب است که انسان هم برای دنیا و هم برای آخرتش فعال باشد. جوانها بدانند که اسلام، قرآن و روایات، در این باره خیلی حرف دارند. آدم تنبل بدبخت است. هم خودش بدبخت است و هم زن و بچهاش. همچنین زن تنبل، هم خودش بدبخت است و محبوبیت در خانه ندارد و هم بچهها و شوهرش. خانم تنبل نه میتواند شوهرداری کند، نه میتواند خانه داری کند و نه میتواند بچه داری کند.
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ»[۱۲]؛ یعنی اگر پدر و مادر فرزند خود را خوب تربیت نکنند و بچه تنبل بار بیاید، بسیار خطرناک است. باید با بچهها با عطوفت و مهربانی رفتار کرد، اما نباید آنها نازپرورده،تنبل و ضعیف بار بیایند. پدر و مادر باید مواظب باشند که بچههایشان عقدۀ حقارت پیدا نکنند، اما باید مواظب باشند که بچهها نازپروده هم نشوند و الاّ تنبل میشوند و وقتی تنبل شدند، آنگاه یک مفسدۀ اجتماعی میشود.
[۱]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۹.
[۲]. بقره، ۲۵: «و کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند.»
[۳]. نحل، ۹۷: «هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیاتِ [حقیقی] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد.»
[۴]. الکافی، ج ۵، ص ۷۷.
[۵]. الخصال، ج ۲، ص ۵۱۷.
[۶]. نهج البلاغه، حکمت ۷۷.
[۷]. الکافی، ج ۵، ص ۷۵.
[۸] . نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰.
[۹]. قرب الإسناد، ص ۱۱۵.
[۱۰]. الکافی، ج ۲، ص ۱۳۹.
[۱۱]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۲۷۶.
[۱۲]. زمر، ۱۵: «زیانکاران در حقیقت کسانیاند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رساندهاند؛ آری، این همان خسران آشکار است.»