به گزارش ریاح به نقل از فارس، وقتی پایش روی مین رفت، فکر کرد به درجه رفیع شهادت رسیده. به گفته خودش، هیچگاه برای از دست دادن پایش گریه نکرده و ناراحت نشده است. مگر ممکن است یک دختر ۱۹ ساله بتواند این نقص را در دوران جوانی هضم کند؟ مگر میشود برای آینده هزار امید و آرزو نداشت؟ از دست دادن یک پا برای یک دختر در این سن، دیگر خانهنشینیست.
اما او فقط یک ماه بعد از دست دادن پایش، با عصا سر کلاسهای درس حاضر میشود تا نشان دهد اتفاق نیفتاده. او اصلا اعتقاد ندارد معلولیت محدودیت میآورد؛ بلکه مطمئن است، اداره را خدا به افراد جانباز و معلول داده تا آدمها را به زندگی امیدوار کنند. بعد از ۱۴ سال که پای راست خودش را در طلاییه جا میگذارد، به افتخار پرچمداری کاروان ایران در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو میرسد. با چادر و لباس احرام، شکوه و توانمندی بانوان ایرانی را به جهانیان نشان میدهد.
عشرت کردستانی وقتی در سال ۸۱ پای راستش را از دست میدهد، این حادثه را قسمت و تقدیر زندگیاش میداند. در سال ۸۴ به صورت اتفاقی سر از ورزش درمیآورد. حالا پای صحبتهای قهرمان تنیس روی میز، والیبال نشسته و پرتاب وزنه جانبازان و معلولین کشورمان نشستهایم و مصاحبه مفصلش با خبرنگار خبرگزاری فارس پیش رو شماست.
* در این شرایط کرونایی تمرین دارید؟
بعد از شیوع کرونا، مثل گذشته تمرین تخصصی خودم را دارم. چون رشته پرتاب وزنه در فضای باز انجام میشود، بدون مشکل تمریناتم را به صورت مستمر و منظم دنبال میکنم. بدنسازی را هم با رعایت پروتکل بهداشتی در سالن انجام میدهم.
* در مسابقه انتخابی اخیر تیم ملی پارادوومیدانی شرکت کردید؟
در مرحله اول رکوردگیری حضور نداشتم ولی در مرحله دوم که قرار است اسفند ماه برگزار شود، شرکت خواهم کرد. امیدوارم بعد از ثبت رکورد ایدهآل در قالب تیم ملی بانوان در مسابقات گزینشی، بتوانم سهمیه پارالمپیک توکیو را به دست بیاورم.
* به نظر شما در این شرایط بیماری کرونا باید اردوی آمادهسازی تیم ملی برگزار شود؟
همه ملیپوشان پارالمپیکی تمریناتشان را زیر نظر مربیان استانی دنبال میکنند. پیش از این هم با حمایتهای کمیته ملی پارالمپیک، تمرینات نفرات در شهرستانها و استانها برگزار میشد و چند وقت قبل از اعزام به رقابتهای برون مرزی، ملیپوشان در اردوی تیم ملی حضور پیدا میکردند. اما در برخی رشتهها امکانات مناسب در استانها و شهرستانها وجود ندارد. به طور مثال، تجهیزات سالن تیراندازی در شهرستان قابل مقایسه با اردوی تیم ملی نیست. با توجه به ملاحظاتی که ملیپوشان دارند، باید تمرین در کمپ تیم ملی برگزار شود. اگر نفرات در اردو باشند، انگیزه بیشتری برای پیشرفت پیدا میکنند و تمرینات را جدی خواهند گرفت. البته حفظ سلامتی ورزشکاران نسبت به کسب مدال ارجحیت دارد و مهمترین چیز سلامتی است.
* اما اکثر ملیپوشان در این روزها مشکل مالی دارند و زبان به گلایه و شکایت میگشایند.
ملیپوشان برای مدالآوری در مسابقات بینالمللی خیلی زحمت میکشند. به غیر هزینههایی که فدراسیونها و کمیته ملی المپیک یا پارالمپیک برای قهرمانان میکند، خود ورزشکار نیز برای آمادگی هر چه بهتر مبالغ زیادی را هزینه میکند. بعد از اینکه در رقابتهای جهانی، آسیایی و پارالمپیک به مدال دست پیدا میکند، با بدقولی مسئولان روبرو میشوند. با این شرایط دیگر انگیزهای برای ادامه فعالیت حرفهای و قهرمانی باقی نمی ماند اما پولی که قرار است جوایز مدالآوران باشد، به فوتبال تخصیص داده میشود. یک مربی را برای تیم ملی یا تیم باشگاهی میآوردند و وزارت ورزش و جوانان، تاوان و جریمههای مربیان و بازیکنان فوتبال را میدهد.
* دلتان خیلی از فوتبال پر است.
ورزش را سیاسی کردهاند. ورزش قربانی سیاست شده که این بزرگترین اشتباه است. بدین ترتیب، سیاسیون، ورزش و ورزشکاران را نابود میکنند.
* شرایط برای ورزشکاران معلول خیلی سخت است. چطور با این همه مشکل کنار میآیند؟
معلولان برای ورزش کردن مشکلات زیادی دارند؛ به ویژه افراد ضایعه نخاعی که بدنشان در مقابله با بیماری خیلی ضعیف است. این مشکلات، آنها و خانوادهشان را تحت فشار قرار میدهد. این ورزشکاران دچار عفونت میشوند ولی با رعایت هر چه بیشتر نکات ایمنی و بهداشتی، با استرس تمرینات خود را انجام میدهند و بالطبع بیشتر اذیت میشوند. ولی این اراده پولادین آنهاست که ورزش را دنبال میکنند. یک سری از ورزشکاران بوچیا معلول هستند. خانواده و فرد معلول به این باور رسیدهاند که ورزش کردن برای آن فرد ضروری و حیاتی است. اگر در خانه بماند افسرده میشود اما آرزو دارد که با ورزش کردن روحیه و انگیزه خود را حفظ کند ولی امکانات زیاد مناسب نیست تا فعالیت داشته باشند. من هر جا میروم این موضوع را بازگو میکنم که یک روز با فرد معلول زندگی کنید تا بفهمید چه مشکلاتی دارند. معلولان هم حق زندگی دارند و باید برای آنها وقت گذاشته شود. وقتی یک فرد نعمتی را از دست میدهد، خدا اراده را به وجودش میدهد تا آن نقص زمینگیرش نکند. اگر من هم سالم بودم، شاید اینقدر سرسخت و جنگنده به سراغ مشکلات نمیرفتم. انگاری از درون به تو میگویند که این نقص بال پروازت است.
* در استان کرمان به ورزشکاران جانباز و معلول کمکی میشود؟
تا وقتی که علیرضا رزمحسینی استاندار بود، به ورزشکاران رسیدگی میشد. با اینکه باشگاهها زیادی در استان از قبیل مس، فولاد، گلگهر و … داریم ولی اصلا از سوی این باشگاهها حمایت نمیشویم. کارخانجات فراوانی در سطح استان وجود دارند که قطبهای اقتصادی هستند که اهمیتی به ورزشکاران نمیدهند. هیچ نظارتی بر روی بنگاههای اقتصادی وجود ندارد و این مسئله کوچک فقط در بُعد ورزش است. متاسفانه با وجود این همه معادن، کارخانجات، فولاد و … مردم استان سهمی از این صنایع و منابع ندارند.
* پس دغدغه بسیاری برای رفاه و آرامش مردم دارید؟
به عنوان فردی که در این جامعه زندگی میکنم، باید نگران سلامتی و زندگی افراد اجتماع باشم. مدالی که ورزشکار گرفته، باید یک اثری در جامعه داشته باشد. ورزشکار الگو رفتاری و اخلاقی مردم است و باید در کنار تمامی افراد باشد. من هم دغدغه و نگران سلامتی همه مردم را دارم. حداقل به خاطر شهرتمان باید بتوانیم کاری برای رفاه و آسایش مردم بکنیم.
* شما پرچمدار کاروان کشورمان در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو بودید و در رژه افتتاحیه، برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای منا، چادر و لباس احرام به سر داشتید.
مهمترین و بزرگترین چیزی که به من انگیزه میداد و اصلا شعار و اغراق نیست؛ داشتن اعتقادات و پایبندی مذهبی دینی است. دوست دارم حجاب بانوان ایرانی را به تمام دنیا نشان بدهم. به عنوان نماینده بانوان مسلمان، با حفظ ارزشهای و توانمندی به ورزش میپردازم.
* چطور دچار مجروحیت شدید ؟
درس خوان بودم و بعد از دوره دبیرستان در امتحان حوزه علمیه فاطمیه علوم معارف اسلامی قبول شده بودم. ترم اول حوزه برای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس با کاروان راهیان نور راهی شلمچه شدم. ۲۲ بهمن سال ۱۳۸۱ روز عرفه و پس از دعا تا آمدم سوار اتوبوس شوم، یک مین که از سالیان سال که در زمین جا مانده بود، قسمت من شد و بر اثر انفجارش، پای راستم قطع شد. بابت این حادثه اصلا ناراحت نشدم. اعتقاد داشتم این هم سرنوشت من بوده. حتی قبل از آن حادثه وصیت خودم را برای دوستانم کرده بودم. خدا را شکر که لیاقت جانبازی نصیبم شد. بعد از یک ماه عصا گرفتم و سر کلاسهای حوزه رفتم.
* چطور به سمت ورزش گرایش پیدا کردید؟
قبل از مجروحیتم ورزش حرفهای انجام نمیدادم و فقط عضو تیم والیبال دبیرستان بودم. به صورت اتفاقی سمت ورزش کشیده شدم. بعد مجروحیتم زیاد دنبال ورزش نبودم. سال ۱۳۸۴ وقتی به همراه همسر و دختر یک ماههام بودم، یکی از دوستانم را به نام اکرم زارع که کارمند بنیاد شهید بود را در خیابان دیدم. او تاکید داشت تا به تیم تنیس روی میز جانبازان و معلولین استان بپیوندم تا به مسابقات کشوری برویم. من به خاطر زندگی زناشویی و دخترم که یک ماهش بود، زیاد به این پیشنهاد فکر نکردم و راغب رفتن به مسابقات نبودم. ولی بعد از چند مدت بیخبری از خانم زارع، روز پنجشنبهای او به من زنگ زد و گفت که اسمت را برای شرکت در مسابقات کشوری ثبت کردهام و شنبه نیز برای تو و همسرت بلیط پرواز به ساری گرفتهام. در ابتدا نمیخواستم بروم و او مرا در عمل انجام شده قرار داد. یک روز مانده به مسابقه تنیس روی میز به ساری رسیدیم. مربی روش راکت گرفتن و سرویس زدن را به من یاد داد و یک روز فقط تمرین کردم. پایان مسابقات در بخش انفرادی سوم و در بخش تیمی مقام دوم را به دست آوردیم. وقتی به کرمان بازگشتم، همسرم با دیدن مدالهایم خیلی خوشحال شد و گفت که استعداد زیادی دارم که در یک روز دو مدال گرفتم. اگر همسرم نبود، هیچ وقت ورزشی را ادامه نمیدادم. او مشوق اصلی من بود. بدین ترتیب استارت ورزشام این گونه رقم خورد.
* در تنیس روی میز چه مقامهای را به دست آوردید؟
در طی سه سال مقامهای زیادی به دست آوردم و در مسابقات کشوری اول شدم. تیم تنیس روی میز کرمان هر ساله در رقابت تیمی بر سکوی نخست میایستاد.
* چطور به سمت والیبال نشسته آمدید؟
همزمان با تنیس روی میز در والیبال نشسته هم فعالیت میکردم. در اولین تمریناتم استعدادهای خود را به نمایش گذاشتم و سرویس چکشی زدم. در اولین مسابقات والیبال نشسته قهرمانی کشور خیلی خوب بازی کردم و جز ۳۵ بازیکن دعوت شده به اردوی تیم ملی بودم. در نهایت برای اعزام به مسابقات برون مرزی سال ۲۰۰۸ به عنوان نفر آخر و بیستوپنجم انتخاب شدم.
به خودم قول دادم که اگر در دوره بعد انتخابی تیم ملی والیبال نشسته بانوان جز نفرات اصلی نباشم، دیگر به ورزش ادامه ندهم. با کمک همسرم که حیاط خانه را موکت کرد و با بدنسازی بیشتر و مرور تمرینات تکنیکی با خواهرم که والیبالیست بود، توانستم جز ترکیب شوم. نهایتا مدال برنز پاراآسیایی ۲۰۱۰ گوانگجو را به دست آوردیم. تیم ملی والیبال نشسته بانوان عملکرد خوبی داشت و توانستیم در ۲۰۱۴ اینچئون نایب قهرمان شویم و جواز حضور در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو را کسب کردیم. در اولین حضور در پارالمپیک بسیار عالی ظاهر شدیم و به مقام پنجم رسیدیم.
* چرا رشته ورزشیتان را تغییر دادید و پارادوومیدانی را انتخاب کردید؟
برای کسب مدال خیلی زحمت میکشیدم و شبانه روز تمرین میکردم ولی در ورزش تیمی گرفتن مدال به تنهایی دست من نبود. این موضوع خیلی برای من سخت بود که بهترین ورزشکار دنیا باشی اما نتوانی مدال بگیری. از همین رو در اوج از والیبال نشسته خداحافظی کردم. بعد از پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو تغییر رشته دادم و به پارادوومیدانی و ماده پرتاب وزنه آمدم. خیلیها به من میخندیدند و میگفتند این کار جسارت نیست بلکه حماقت است اما با تلاش و اراده باز هم به همراه همسرم ورزش جدید را استارت زدم. از سال ۹۱ نیز به عنوان دبیر هیأت ورزشهای جانبازان و معلولین استان کرمان معرفی شده بودم. خیلی پرتلاش برای ورزشکاران کار انجام میدادم و در کنار مسئولیتی که داشتم، حرفهای ورزش میکردم. مهدی نخعی رئیس هیأت نیز برای پیشرفت ورزش استان زحمت کشیدند. در این مدت هم تمامی رشتههای ورزشی جانبازان و معلولین در استان فعال شد و حتی رشته پاراشمشیربازی را راهاندازی کردیم. از طرف اداره کل ورزش و جوانان کرمان یک زمین به پارادوومیدانی اختصاص پیدا کرد. این زمین را به کمک همسرم صاف و کف سازی کردیم و خاک نرم پاشیدیم تا وزنه و دیسک آسیب نبیند. برای رشد پارادوومیدانی در استان، محسن شاهرخی مربی فدراسیون را به کرمان آوردیم. پس از آن با تمرین بسیار زیاد در مدت کوتاه توانستم قهرمان مسابقات ۲۰۱۷ جهان در تونس و مدال طلای پاراآسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا شوم. ۲۰۰ ورزشکار را در استان استعدادیابی شدند که اکبر احمدی و سعید افروز هم اکنون ملی پوشان جانبازان و معلولین هستند.
*دخترتان در چه ورزشی فعالیت دارد؟
دخترم اصلا ورزش حرفهای انجام نمیدهد. او با ۱۳ سال در حال تحصیل مقطع کارشناسی ارشد علوم معارف اسلامی در دانشگاه ملی است. او در حال حاضر حافظ قرآن کریم هم هست.
* تحصیلاتتان در مورد چه مقاطعی است؟
فوق لیسانس مدیریت ورزشی و لیسانس علوم معارف اسلامی دارم و به صورت غیر حضوری در حال تکمیل تحصیلات طب سنتی هستم.
*تمامی مدالهای خودتان را به خانواده شهدا و در کارهای خیریه اهدا کردید.
کار بزرگی نکردم. در حد بضاعت دوست دارم با اهدای مدالهایم به محرومان و مستمندان خدمت کنم. پول زیادی ندارم ولی با حراج گذاشتن مدالهایم به زلزلهزدگان کوهبنان کمک مالی انجام دادم و ۲۰ کانکس برای مردم خریدیم. دو تا از مدالهایم را به خانواده شهدا تقدیم کردم تا اینگونه به ایثار و فداکاری شهیدان و خانواده آنها ارجع نهاده باشم. چند مدال در رقابتهای بینالمللی خودم را به بچههای سرطانی و بیماری خاص و کمیته امداد امام خمینی (ره) اهدا کردم.
* حرف آخر؟
باید ما ورزشکاران نسبت به اوضاع و احوال جامعهمان خیلی بصیر و آگاهتر باشیم. کمک کنیم و عالم به وظایفمان باشیم تا شرمنده خانواده شهدا نشویم. ورزشکاران فقط محدود به ورزش کردن نباشند چون ما رسالتهای بزرگتری داریم. باید در آسیب اجتماعی ورود کنیم و بسیار اثرگذار باشیم. قهرمانان و مدالآوران از نظر اخلاقی و رفتاری باید برای جوانان الگو باشند. عمر ورزش کوتاه و یک روز بالاخره تمام میشود و این پهلوانی و منش جوانمردانهایست که میماند. امیدوارم همه ورزشکاران با شرایط کرونایی که مشکل اقتصادی هم به مردم فشار میآورد، همت و توکل بیشتری در مسابقات پیشرو، بازیهای المپیک و پارالمپیک توکیو داشته و باز هم برای کشورمان افتخارآفرین باشند.
انتهای پیام/